شاعر : فرشته حسینی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
درامـتـداد کـوچغـریب سـتـارههـا رونق گـرفت ظلـمتِ دارالامـارهها
باقی نمانده بود بجزخطی ازکتاب از دین نمانده بود به غیر از منارهها
در آن زمان که در خفقان درسکوت شوم گـم میشـدند خـیـل صداهااشارهها صدها هشام از دم پاک توجان گرفت ازباغ چشمهای توسرزد زرارهها
مــردم چــرا رعـیـت آلامــیــهانـد وقتی به سوی توست همه راه چارهها
پیـش صـداقـت توحـقـیـرند واژهها پیش سخاوت تو چه اندک،شمارهها چشمم بهخون نشسته ازآندم کهخواندهام تو بر زمین کشیده شدی وسوارهها
آتـش زدند خانۀ امن تو را،وشکر پــروانـهای نـبـودمـیـان شـرارههـا
باید برای توحرمی ساخت از طلا بایـد نـوشت نـام تو را بر نگـارهها
مـالایـق زیـارت قــبـرتنـبـودهایم ای زائر بـقـیـع تو مـاه وسـتـارهها